×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

ghatate delneshine adabyate jahan.

× assar , jomalate naghz , pand ha va har anche ke da sakhtare shakhssyate enssani moasser bashad. be hamrahe moosighi va tassavire romantiq
×

آدرس وبلاگ من

chasmandaz.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/arastu_s

هنر ایران تا ظهور اسلام

بخش ادب و هنر

دوران کهن

هنر ایران تا ظهور اسلام 3

در سال645 ق.م آشور بانيپال فرمانرواي قهار آشور، دولت ايلام را مغلوب و منقرض ساخت  و در نتيجه  زمینه براي قدرت گرفتن دولت هخامنشي مساعد شد.در 599 ق.م كوروش از آسياي صغير تا خليج فارس را مسخر و دو كشور آشور و بابل (جديد)را ضمیمه ايران كرد. اندك بقايايی كه از كاخ كوروش در پازارگاد  بر جا مانده نمايانگر آن است كه وي، معماري با شكوه و تزيينات مختلط مقتبس از هنر اورارتو و آشور و بابل را مي پسنديده از آن جهت كه مي خواسته است كه وارث بر حق هر سه تمدن شناخته شود. داريوش و سپس جانشينش خشارياشا با بر پا ساختن كاخ شكوهمند تخت جمشيد آرزوي كوروش را عملي كردند. از جهت نقشة ی كف كاخ، تخت جمشيد با نظايرش در آشور و بابل تفاوت داشت ، بدين معني كه عنصر اصلي با عامي بسيار بزرگ به نام آپادانا تشکیل می داد(محتملا نوع تکامل یافته همان {خیمه} - مالوف - قومی بیابانگرد) با سقفی گسترده و متکی بر جنگلی از ستون. از آنجا که زرتشت بر کیشهای چند خدایی( یا شرک پرستی) اقوام بین النهرین قلم بطلان کشید. در هنر هخامنشی نه ساختن تندیس های بتان متداول ماند و نه بر افراشتن پرستشگاه های  بیشمار در هر شهر و دیار ؛ بلکه هخامنشیان از جهت ساختمان های دینی تنها آتشکده هایی از خود بر جا گذاردند. مقابر شاهی کنده شده،در بدنة صخره های عمودی در پازارگاد و نقش رستم و دیگر نقاط. نقوش برجسته شامل فروهر و فرشتگان دین زرتشت(مهر  یا میترا و ناهید یا آناهیتا)و پادشاهان و ملازمان و لشکریان در صحنه های تشریفاتی و آیینی یا شکار و پیکار ، بر صخره های کوه پیکر یا دیوار های سنگی کاخها و پیکر های سنگی جانوران چون شیر ، گاو و اسب که بر خیشان چون سر ستونها به کار رفته اند.. و نیز موجودات افسانه ای چون نره گاو بالدار  با سر آدمی... وشیر بالدار یا سر عنقا- یا شیر دال- و باز سنگنبشته های بیشمار منقور به خط میخی-پارسی از دیگر آثار هنری و فرهنگی هخامنشیان به شمار می آید.

در مجموعه ساختمانهای تخت جمشید نقوش نیم برجستة ردیف شده بر سنگ دیوار ها ،هنر آشور و بابل در سده های نهم تا هفتم ق.م را به یاد می آورد. نقوش نامبرده صفوف تشریفاتی درباریان و نگهبانان و(سربازان جاوید)و خراجگذاران اقوام مختلف امپراتوری ایران را نشان می دهد که با حالتی رسمی و اندک حرکات دست و پا و چهره و اندامی نیمرخ بر جا خشک زده اند. هیکلها همه قائم و همشکل و جامه ها قالبزده و صورتها عاری از نیروی زندگی است. لیکن از جانبی همین خصوصیات که با آراستگی و استواری اجرا شده خود به ردیف پیکره های نقش بر جسته، ضربی موزون و به بدنه و دیواره های زیرین بنا حالت ستون بندی و استحکام می بخشد.

در پایان این بخش باید افزود که هنر های هخامنشی از جهت کمال مهارت فنی در نقره سازی. لعاب کاری.زرگری. منبت کاری. ریخته گری مفرغ. بافندگی پارچه و فرش چیزی کم نداشت. به نحوی که ساخته های دست پیشه وران و هنر ورزان ایرانی چون تحفه های گرانبها به دورترین نقاط ،چون کناره جیهون و کوههای آلتایی و سرزمین مصر صادر می شد. در پاره ای از آثار هنری هخامنشیان نفوذ هنر یونانی را می توان پی جویی کرد.لیکن در عین حال هنر هخامنشی آن توان و تکامل را یافت که بر هنر اقوام دیگر اثر گذارد.

اسکندر مقدونی در 331 ق.م به سوی ایران لشگر کشید.. و پس از چند پیروزی، پادشاهی هخامنشی را منقرض و ایران را مسخر ساخت. پس از مرگ اسکندر به سال 323 سلوکوس سردار وی فرمانروایی ایران رسید و دولت سلوکیان و دوران یونانی مآبی در این کشور مستقر شد.. که بیش از یک قرن ونیم دوام یافت و در هنر ایرانی تحولی به وجود آورد.

اسلوب کار و طرز تفکر هنرمندان یونانی در تنظیم فضا و ژرفانمایی و جامه پردازی پیکره و نیز حالات و حرکاتی که به چهره و اندام هر تندیس می بخشید، تا القاگر خاصیت نیرومندی و بیانگر هیجانات  آدمی باشد و در عین حال ویژگیهای تعادل و تقارن و تناسب و انضباط هنری را در حد کمال محفوظ بدارد. هنر هخامنشی را دچار دگرگونی کلی ساخت.در واقع حکومت سلوکیان با اسقرار خود قالبهای اصلی هنر یونانی را جانشین ویِژگیهای هنر خاوری کرد.. و در نتیجه تنها از عناصر هنری یونانی به حال خود پایدار ماند.همین است که مشاهده می کنیم از دوران سلطه سلوکیان ویرانه ساختمانی در نور آباد(شهرستان اراک) بر جا مانده که تقلیدی بوده است از معماریهای هخامنشی در پازارگاد و نقش رستم و حال آنکه در کاوش خرابه های بنایی در استخر به سر ستونهای (قرنتی) یکی از سه شیوه اصلی ستون سازی در معماری یونان) برخورد می کنیم.و در ویرانة بنایی بزرگ در کنگاور (از شهر های کرمانشاه) با سر ستونهای(دوریسی) نوع دیگری از سر ستونهای یونانی مواجه می شویم. فزون بر اینها نفوذ شیوه هنری یونان در پیکره ها و ظروف و سر دیس های مفرغی و دیگر آثار باقی مانده از دوره سلوکیان به خوبی نمایان است. نیز در کرخه بقایای بنایی پیدا شده که بر طبق اصول معماری و ستون سازی یونان گرچه با تغییراتی جزئی در حفظ تناسبات بر پا شده بود است. در پرستشگاه شمی نزدیک مال امیر سردیس زیبایی ساخته شده با مفرغ که متاسفانه از پیکرش جدا افتاده و در شوش قطعات پیکره مرمرین یک زن و چند پیکره دیگر که شیوة یونانی و از مرمر یونانی ساخته شده و در کرمانشاه قطعاتی از تندیسهای بالا تنة موجودات اساطیری یونان بدست  آمده است و ناگفته نگذریم که در آن زمان زبان و فرهنگ و آداب یونانی نیز در ایران اشاعه یافت.

از حدود 250 ق م اشکانیان- یا پارتیان- که قومی که ساکن استپهای واقع شده در فاصلة دریای مازندران و دریاچة آرال بودند و چادر نشینی زندگی می کردند قوت گرفتند و بر ایالاتی از شمال و مشرق ایران دست یافتند و به قصد بر انداختن دولت سلوکی رو به مرکز و مغرب ایران گذاردند و سرانجام با پس راندن سلوکیان به سوی بین النهرین و سوریه و تصرف تمامی خاک ایران پادشاهی بزرگ اشکانی را در حدود سال 160 ق م و به فرمانروایی مهرداد اول تاسیس کرد.

از بررسی اندک آثار به دست آمده از تمدن و هنر اشکانی  این موضوع کلی آشکار می شود که اشکانیان در طول پادشهی خود متدرجاً نفوذ فرهنگ و هنر یونانی را محو  ویژگیهای هنر هخامنشی را احیا کردند. در قرن اول میلادی هنر اشکانی با ماهیت مشخص و ملی خود مستقر  شد.

نقش برجسته های اشکانی هیاکل آدمی را در قالبی خشک و بیروح و به اجزائی زمخت و جامه ای ایرانی که مرصع به جواهرات درشت لیکن بلند تا پایین پا و دارای تاخوردگیهای باریک بود مجسم می ساخت.

گاهی صورتکهای آدمی بر روی قالب سنگهای دیوار به فاصله های متناوب بر جسته کاری می شد. لیکن اکنون بر خلاف گذشته هیکل انسان از روبرو و با چهره ای تمام رخ و چشمانی خیره به سوی نگرنده تجسم می یافت و چنانکه می دانیم این ویژگی از هنر بین النهرین باستانی سرچشمه می گرفت که بعدا توسط اشکانیان به هنر ساسانی و از آن به هنر بیزانسی انتقال یافت.

به طور کلی نقش برجسته های باقیمانده بر صخره های تنگه سَروَک  و بیستون نمایشگر انحطاط یافتن آن هنر در دورة اشکانی است لیکن به هر حال از روی پیروی هنر یونانی  سرباز زده است. در پرستشگاه مکشوف در شمی یک پیکره بزرگ مفرغی و یکی دیگر کوچک و بدون سر و سردیس فرمانروایانی با تاج مرمرین و باز دو قطعه از سردیسی مفرغی لیکن به شیوه یونانی یافت شده است. جواهرکاری زینتی با تخمه های درشت و سنگهای پر تلالو رنگین نیز در آن دوران متداول شد.

اشکانیان در معماری خود طاق گهواره ای و قوس و رگچین با سنگ قواره و بر جسته کاری تزیین و گاهی ستون تو کار را معمول داشتند و در ساختن خانه ایوان را بدعت گذاردند که به معماری دوره های بعدی ایران انتقال یافت.

بر روی هم هنر اشکانی خاصیت مرحله ای انتقالی داشت که از یک سو به هنر ساسانی و با واسطه آن به هنر هندی و از سوی دیگر به  هنر بیزانسی راه یافت.


جمعه 28 آبان 1389 - 5:32:12 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


کلید هایی برای گشایش مناسبات با همسر


آیا مردان و زنان به طرق مختلف به روابط خود آسیب می‌رسانند؟


پنج ترس و نگرانی که ما را از حرکت باز می دارد .


بهانه


رازهای عشق -گفتاری از دونالد والترز


با هنر مینیمال آشنا شویم


ملانصرالدین


زلال که باشی آسمان در تو پیداست...


پاک سازی زبان فارسی از قاعده های دستوری زبان عربی


فردوسی، راز ماندگاری زبان فارسی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

92043 بازدید

55 بازدید امروز

34 بازدید دیروز

179 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements